MY FAITH

به وبلاگ من خوش آمدید

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه حسن زاده آملی» ثبت شده است

در این پست به نکاتی بسیار مفید در باره علم و عالم وچگونگی آن از نظر آیت الله علامه حسن زاده آملی میپردازیم . امیدوارم مورد استفاده دوستان قرار گیرد .

علم به طور کلى شرح حقایق و حالات  موجودات  و روابط آنها با یکدیگر است. این تعریف  بر کلیه علوم صادق است و لیکن باید این نکته را متذکر بود که هر قضیه و مسأله اى مسأله علمى نیست مگر آنکه کلى باشد . پس دانستن شرح حال یک  نفر و یک  درخت  و یک حیوان علم نیست   بلکه دانستن حال هر انسان و هر درخت  و هر حیوان علم است  .
در پیش گفته ایم که جزئى نه کاسب  است  و نه مکتسب  . آرى در بحث  علم بتحقیق دانسته مى شود که هر صورت  علمیه  حتى صورت  جزئى حقیقى ، به یک  معنى کلى است .


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۳
م.ر.زارعی

این مطالب را عینا از جلد سوم کتاب معرفت نفس اثر علامه آیت الله حسن حسن زاده آملی آورده ام امید دارم که مفید و مورد استفاده دوستان قرار گیرد.

این علم شریف  میزان تمیز میان طیب  و خبیث  مطلق افکار و آراء و احکام و افعال و اقوال است  , و از این رو آن را میزان نامیده اند و هیچ علمى بى نیاز از آن نیست  . شیخ در اول دانشنامه گوید : علم منطق علم ترازوست  . حق و میزان در عدد یکسان اند : هرچه را میزان امضاء کرده است  حق است و هرچه را حق تصدیق نموده است  میزان است و هر دو از یک  مصدر که عدل است  مشتق اند . راقم در نظام حق دار وجود و لزوم انسان کامل ابیاتى دارد که این چند بیت  از آن جمله است  :


حق و میزان در عدد یکسان بود              آرى آنچه حق بود میزان بود    
هرچه میزانست آن عین حقست           هر دو از یک اصل مصدرمشتقست 
مصدرى کو صرف  عدلست  و وسط         نى بود تفریط در وى نى شطط  
در قبال حق ضلال و باطلست                 کان زهوق و بى اساس و زایلست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۳۵
م.ر.زارعی

درس هفتم

 وقتى چنین حالت  اعنى خروج از عادت  که در درس پیش گفته ایم برایم پیش آمد , مدتى در وضعى عجیب  بودم که نمى توانم آن را به بیان قلم در آوردم و بقول شیخ شبسترى در گلشن راز :

که وصف  آن به گفت  و گو محال است     که صاحب  حال داند کان چه حال است

در آن حال به نوشتن جزوه اى به نام[ ( من کیستم](  خویشتن را تسکین مى دادم , اکنون پاره اى از آن جزوه را به حضور شما بازگو مى کنم : من کیستم من کجا بودم من کجا هستم من به کجا مى روم آیا کسى هست  بگوید من کیستم ؟ !

آیا همیشه در اینجا بودم , که نبودم , آیا همیشه در اینجا هستم , که نیستم , آیا به اختیار خودم آمدم , که نیامدم , آیا به اختیار خودم هستم , که نیستم , آیا به اختیار خودم مى روم , که نمى روم , از کجا آمدم و به کجا مى روم , کیست  این گره را بگشاید ؟ !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۱۱
م.ر.زارعی