MY FAITH

به وبلاگ من خوش آمدید

طبقه بندی موضوعی

۲۶ مطلب با موضوع «حدیث نفس» ثبت شده است

ای نفس،
      هر که سلاح بیفگند در جهاد، و خود را بدشمن سپرد، بند و گرفتاری وی را واجب شد، و هر که بسلاح کار زار کرد، و نفس را بپائید و نسپرد خود را، قتلش واجب شد .

هر نفس که بدین جهان آمد طبع او را از این دو حال گزیر نیست:
کشته شدن یا بند . هر آنکه بند و گرفتاری گزید بر خود عذاب دراز اختیار کرد، و هر که کشته شدن را بر اسیری گزید ارجمند مرد، و آن مردگی زیستن بود وی را و رستگاری از اسیری و بند و خواری و درازی عذاب .




منبع : یَـنْبوعُ الحَیـاة 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۴۴
م.ر.زارعی

ای نفس،
             منکوه دنیا را، و مگو که دنیا سرای فریب است و غرور و شکار، که این حال صدق نیست الا نزد کم خردان و نزد نادانان و فراموش کاران، که اگر دنیا سرای فریب بودی بدرستی،مردم از آغاز آمدن بدو تا انجام برون شدن ازو ، ندیدی ازو مگر آسایش و لذت و خرمی و پس ناگاه از وی این حال را بر بودی،
و بخلاف آن احوال افتادی، و چنین نیست، از آنکه ما همی بینیم که مردم در این حیات دنیا بزاید و پروریده شود بحالهای مختلف نامنتظم، روزی اندوهگن بود و روزی شادمان، و روزی براحت و روزی به درد.
پس آنکه بنمود ترا هر آنچه در گوهر و طبع اوست او نیکوکار و نیکخواه است فریبنده نیست، فریبنده آنست که در طبع وی هم نیک بود و هم بد، و نیک بنماید و بد پنهان کند، تا هنگام فرصت و مُکنت،از تو و من نبینم یکی را که از این فرصت راحتی یافت که نه بر پی آن غصه و رنجی کشید، و این از دنیا از شرایط فریب و غرور دادن نیست، لکن مردم خرد کاسته خود او فریبنده و غرور ده خود است و هلاک کننده، و نه دنیا، که دنیا هر آنچه طبع وخوی اوست می‌نماید از تلخ و شیرین و خوش و ناخوش همه بنمود.

 پس مردم سست خرد ناز او را جاودانی انگاشت، و نعمت و راحت وی پیوسته پنداشت، و ناخوش او را فراموش داشت، و از دل فرو گذاشت، پس گفت دنیا مرا فریب داد، و دنیا او را نفریفت، بلکه او خود را فریفت و هلاک کرد.


منبع:یَـنْبوعُ الحَیـاة

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۱۱
م.ر.زارعی

ای نفس،
              اندوخته کن برای خود شناختن ذات و هستی چیزها، و مباش دربند کمیت و کیفیت چیزها، برای آنکه آن هر دو مقصود اول بسیطند و ازلی، و میان ایشان و « نفس» هیچ واسطه نیست، و هر دو مقصود دوم مرکبند و زمانی و مکانی، و بدان که دانستن مرکب با تو نماند چون از حسّ جدائی جوئی، و دانش بسیط از تو جدائی نجوید و برداشتهٔ تو ماند با تو ،چون تو از حسّ جدا شوی، پس پی دانش بسیط‌ گیر و دانش مرکب را بگذار.


منبع:یَـنْبوعُ الحَیـاة

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۵۵
م.ر.زارعی

در این پست به نکاتی بسیار مفید در باره علم و عالم وچگونگی آن از نظر آیت الله علامه حسن زاده آملی میپردازیم . امیدوارم مورد استفاده دوستان قرار گیرد .

علم به طور کلى شرح حقایق و حالات  موجودات  و روابط آنها با یکدیگر است. این تعریف  بر کلیه علوم صادق است و لیکن باید این نکته را متذکر بود که هر قضیه و مسأله اى مسأله علمى نیست مگر آنکه کلى باشد . پس دانستن شرح حال یک  نفر و یک  درخت  و یک حیوان علم نیست   بلکه دانستن حال هر انسان و هر درخت  و هر حیوان علم است  .
در پیش گفته ایم که جزئى نه کاسب  است  و نه مکتسب  . آرى در بحث  علم بتحقیق دانسته مى شود که هر صورت  علمیه  حتى صورت  جزئى حقیقى ، به یک  معنى کلى است .


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۴۳
م.ر.زارعی
نگاهی متفاوت و زیبا به مرگ به همراه دستخط زیبای نادر ابراهیمی

مرگ؟

چه حرفها می زنی!

ما از دوستان بسیار صمیمی یکدیگریم:

همسفر،همدل،هماواز،همراز...

مرگ به من شبیخون نمی زند

پاورچین پاورچین می آید تاصدای پایش آزارم ندهد.

برای مشاهده تصاویر به ادامه مطلب بروید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۵۸
م.ر.زارعی

درس هفتم

 وقتى چنین حالت  اعنى خروج از عادت  که در درس پیش گفته ایم برایم پیش آمد , مدتى در وضعى عجیب  بودم که نمى توانم آن را به بیان قلم در آوردم و بقول شیخ شبسترى در گلشن راز :

که وصف  آن به گفت  و گو محال است     که صاحب  حال داند کان چه حال است

در آن حال به نوشتن جزوه اى به نام[ ( من کیستم](  خویشتن را تسکین مى دادم , اکنون پاره اى از آن جزوه را به حضور شما بازگو مى کنم : من کیستم من کجا بودم من کجا هستم من به کجا مى روم آیا کسى هست  بگوید من کیستم ؟ !

آیا همیشه در اینجا بودم , که نبودم , آیا همیشه در اینجا هستم , که نیستم , آیا به اختیار خودم آمدم , که نیامدم , آیا به اختیار خودم هستم , که نیستم , آیا به اختیار خودم مى روم , که نمى روم , از کجا آمدم و به کجا مى روم , کیست  این گره را بگشاید ؟ !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۱۱
م.ر.زارعی