خلط بلغم
بعد از خون افضلترین خلط ، بلغم می باشد. به جهت آن که خونى است ناقص که طبخ و نضج تمام نیافته، و چون طبخ تامّ بیابد خون مىگردد.
به باور جالینوس، طبیعت، عضو خاصى را براى نگهدارى بلغم شیرین طبیعى، مهیا نکرده است، در حالی که براى دو خلط صفراء و سوداء چنین کرده است، زیرا این نوع از بلغم شباهت نزدیکى به خون دارد و همه اعضاى بدن بدان نیازمند مىباشند؛ لذا باید (همراه با خون) در مجارى خون (رگها) جریان داشته باشد.
نیاز اندامها به بلغم طبیعی مبتنى بر دو وجه است:
١ . نیاز ضرورى ٢ . نیاز انتفاعى
اما نیاز ضرورى به بلغم طبیعی ، دو چیز است:
اول: نزدیکى دائم مقادیرى از بلغم با اعضاى بدن، تا در صورت فقدان غذاى مورد نیاز، بلغم براى تغذیه اعضا به خون نیک تبدیل گردد.
نکته : همانطورکه حرارت غریزى، مىتواند باعث نضج و گوارش بلغم و اصلاح آن به خون گردد حرارت بیگانه نیز باعث عفونت و فساد بلغم در بدن مىگردد.
دوم: فایده دیگر بلغم طبیعى ، آمیزش آن با خون است که بوسیله آن خون را براى تغذیه اندامهاى بلغمى آماده مىسازد. اینگونه اندامهاى بلغمىمزاج باید از خونى تغذیه کنند که به اندازۀ معینى بلغم در بر دارد، مانند مغز، این جنبه از ضرورت براى دو خلطِ صفراء و سوداء نیز وجود دارد.
اما نیاز انتفاعى (و غیر ضرورى) براى خلط بلغم در بدن، مرطوب کردن مفاصل و اندامهاى پرحرکت است و مانع آن مىشود که اندامها بر اثر جنبش و یا بهمسائیدگى، به خشکى گرایند و این منفعتى نزدیک به ضرورت است.
منابع:قانون
مفرح القلوب
خلاصه الحکمه