خلط صفرا(2)
صفراى غیر طبیعى
تشکیل صفراى غیر طبیعى بردو حالت است:
الف. خروج از صفراى طبیعى به سبب اختلاط با ماده بیگانه.
ب. خروج از صفراى طبیعى به سببى در گوهر آن.
در حالت اول صفراى غیر طبیعى بیشتر ناشى از آمیختن بلغم با صفرای طبیعی به وجود آمده است و آن در بیشتر موارد در کبد به وجود مىآید. لیکن برخى معتقدند که آمیزش آن با سودا نیز موجب خارج شدن از حالت طبیعى مىگردد.
صفرا + بلغم
اگر بلغم آمیخته شده با صفرا رقیق باشد به آن مرّه صفراء گفته می شود ، رنگ این صفرا زرد مىباشد زیرا که رنگ صفرا طبیعى سرخ است و رنگ بلغم سپید و از اختلاط سرخى یا سپیدى، زردى حاصل میشود . صفرای مره باعث بروز بیمارىهاى صفراوى چون اسهال صفراوى، نمله، تب غب و عفونت پذیرى و زخم آورى مىباشد.
در صورتی که بلغم آمیخته شده با صفرا غلیظ باشد به آن مرّه محّیّه (زرده تخم مرغى) گویند و از روى قوام و رنگ مشابه زرده تخم مرغ می باشد که باعث قى و بیمارىهاى صفراوى می شود و اگر عفونت پذیرد، تب اینیالوس (تبى که درون بدن بسوزد و بیرون سرد باشد) و اورام مزمن به وجود می آید و اگر با خون آمیزد طاعون پدید می آید.
صفرا + سودا
رنگ صفراى آلوده به سودا سرخ است و شبیه خون است ولى نه صاف است و نه روشن و آبکىتر است و گاهى بعللى تغییر رنگ پیدا مىکند.
پیدایش صفرای آمیخته با سودا که شیوع کمترى دارد و آن را صفراى سوخته (محترقه) مىنامند ، بر دو حالت محتمل است :
یکى آنکه صفرا خودبخود بسوزد و چنان خاکسترى از خود بوجود آورد که خاکسترى از صفرای طبیعی تمیز داده نشود و خاکسترش در آن حبس شود؛ این بخش را صفراى سوخته نامیدهاند و چنین حالتى خالى از خطر نیست (زیرا سوداى حاصل از صفراى سوخته، بدترین صنف سوداء مىباشد).
دیگر آنکه از خارج، سودا بر آن وارد شده و با آن آمیخته است؛ این حالت سلیمتر از حالت قبلى است.
رنگ صفراى آلوده به سودا سرخ است و شبیه خون است ولى نه صاف است و نه روشن و آبکىتر است و گاهى بعللى تغییر رنگ پیدا مىکند.
صفراى غیر طبیعى به سبب تغییر در گوهر خود
صفرائى که در گوهر خود از حالت طبیعى خارج شده است و غالبا در جگر ایجاد مىشود و بخشى از آن نیز در معده بوجود مىآید.
آنچه که قسمت اعظمش از جگر است یک قسم بوده و آن بخش لطیف خون است در زمانی که این بخش لطیف بسوزد ، قسمت کثیف و سودا از آن به جاى می ماند.
آن صفرای غیر طبیعی که از محتویات معده حاصل مىشود دو نوع است که بنام کراثى (گندنائى) و زنگارى مىنامند.
صفرای کراثى(گندنائى)
صفرای گندنائی رنگ که صفرائیست آمیخته با صفرای سوخته،صفرائیست تلخ که در معده بوجود می اید.
و چنین به نظر می رسد که صفراى کراثى از سوختن صفراى زردهاى(محیه) بوجود مىآید، زیرا وقتى صفراى زردهاى سوخته شود، سیاهى با زردى بهم مىآمیزد و از آن رنگ سبز حاصل مىشود.
صفراى زنگارى
صفرای زنگاری رنگ گرمترین نوع صفرا وطبعی همانند زهر دارد .
به نظر می رسد صفراى زنگارى حاصل صفراى کراثى باشد که چنان شدید سوخته است که نمناکى را از دست داده است و رنگ آن بر اثر خشکى بسفیدى مىزند. حرارت ابتدا در جسم نمناک سیاهى بوجود مىآورد و بعد از زائل کردن نم، سیاهى را از آن مىزداید و اگر باز هم پیش برود سپیدى بر سیاهى غالب مىشود. صحت این نظر را در وضع هیزم بجوى، چه این جسم با تاثیر آتش ابتدا به زغال سیاه و بعد به رنگ خاکسترى تبدیل مىشود. علت این است که حرارت در ترى، سیاهى و در مخالفش سفیدى مىآفریند، لیکن سردى آن را سپیدفام کند و در مخالف آن بالعکس سیاهى بوجود مىآورد. این دو حکم من درباره کراثى و زنگارى براساس تخمین است. حالت زنگارى گرمترین حالات و بدترین و کشندهترین صفرا است و گوئى از گوهر زهرهاست.
نکته :فرق صفراى موجود در خون با صفراى موجود در کیسه صفرا
صفرا که نافذ مىشود با خون حدت وى کمتر است از حدت صفرائى که نافذ مىگردد در کیسه صفرا زیرا که قلیل الحدة مناسب است به تغذیه و کثیر الحدة اولى است جهة غَسل فضول و تنبیه امعا و عضلۀ مقعد بر اخراجش.
منابع:قانون
قانونچه
مفرح القلوب
ذخیره خوارزمشاهی
خلاصه الحکمه