مزاج چیست و چگونه بوجود می آید؟
مزاج در لغت به معنی آمیختن است و در اصطلاح حکما عبارتست از حالتى از مرکبات میان گرمى آتش و سردى آب و ترى هوا و خشکى زمین که به حس می توان یافت.
از آنجا که نیروهاى نخستین درون ارکان، چهار چیز است، گرمى، سردى، ترى، و خشکى، روشن است که همه مزاجهاى اجسام در عالم فقط از این چهار نیرو (کیفیت) ناشى مىگردند.
مزاج بعد از آمیختن عناصر به یکدیگر و شکسته شدن احوال ایشان به سبب ضدیت صورتهاى آنها با یکدیگر حاصل می شود برای مثال آب و آتش بوسیله کیفیتهای سردی و گرمی بر هم اثر می کنند وخاک و هوا با خشکی و تری بر روی یکدیگر اثر می گذارند.
طبق این تعریف به جز عناصر اربعه واجسام بسیط هر آنچه را که می بینیم و حس می کنیم دارای مزاج است.
مزاج در صورتی بوجود می آید که کیفیتهای متضاده برهم اثربگذارند مثلا حرارت یک در ماده دیگرى تأثیر میکند و سورت (شدت) برودت آن را میشکند و بالعکس ، پس حرارت هر دو متوسط و متساوى میشود و آن کیفیت متوسط را مزاج گویند.پس آب و خاک بهم آمیخته را مزاج نمیگویند هر چند که امتزاج است چون شدت هیچیک شکسته نشده و خاصیت تازه پدید نیامده اما اگر آب و خاک ، درخت و گیاه شود مزاج است.
مزاج کیفیّتى است ملموس از جنس ملموسات اوّلیه، و این کیفیّت از بین کیفیات چهارگانه (عناصر اربعه) از نوعى توسط برخوردار بوده و اجزاى آن به هم متشابه مىباشند بهطورىکه در قیاس به حرارت شدید برودت است و در مقایسه با برودت شدید، حرارت و نسبت به یبوست، رطوبت است و نسبت به رطوبت، یبوست و این کیفیت در جسم داراى مزاج بهگونهاى است که آنچه از آن در یک جزئى یافت شود دقیقا مثل همان چیزى است که در جزء دیگر یافت مىشود و تفاوتى بین آن نیست .
در اصول حکمت مقرر است که اگر عناصر در میل کردن به محلهاى خود مساوى و برابر باشند، ممکن نیست که مزاج میان ایشان حاصل شود. از جهت آنکه اگر چنین باشد، همه از هم جدا شوند و مزاج، میسر نشود ؛ و اگر فرض کنند که حاصل شود، مرکب در هیچ محل نتواند بود. زیرا که هیچ محل از محلى دیگر اولى و برتر نباشد. پس واجب است که یکى از اینها غالب باشد ، نه چنانکه باقى را فانى کند، بل چنانکه باقى را در محل خود نگاه تواند داشت. مثل خاک که در موالید ثلاث ( معدن و نبات و حیوان) غالب است که اگر خاک در اینها غالب نبود ، این مرکبات در محل خاک نمی توانستند باقی بمانند .
هنگامی که عناصر اربعه با هم ترکیب میشوند چند اتفاق می تواند رخ دهد .
هنگامی که صورت دو عنصر بر هم اثر می گذارند ، صورت یک عنصر می تواند بر دیگری غلبه کرده ویک صورت جدید به وجود آورد دراین حالت به صورت جدید به وجود آمده کاین و به عمل انجام گرفته کون گفته می شود .
وبه صورتی که از بین رفته فاسد و به عمل آن فساد گفته می شود.
مزاج حالتی است بین کون وفساد که به آن نوعی استحاله گفته می شود به این معنی که صورتهای عنصری نه به طور کامل تغییرمی کنند وصورت جدیدی را به وجود می آورند و نه به طور کامل از بین می روند بلکه تمام خصوصیات عناصر قبلی را در خود دارد و کیفیتی متوسط ازبین عناصر را ارائه میکند که با همه آن عناصر شباهت دارد، که به آن کیفیت جدید، مزاج گویند .
در این پست فقط به فلسفه مزاج وتعریف آن پرداخته شد بحث انواع مزاج وغیره را إن شاء الله در آینده ،در فرصتی مناسب به آن می پردازیم .
منابع: قانون
دور ساختن هر گونه زیان از تن آدمیان
سرح العیون فی شرح العیون
کشف المراد شرح فارسی تجرید الاعتقاد